از آنجا که افزایش تولیدات در پلتفرمهای نمایش خانگی به حدی رسیده است که مخاطبان سریال سبد نمایشی شان را در این مدیوم پیدا میکنند تلویزیون نیز این حس رقابت را در سریال سازی فراموش کرده است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ در شرایطی که با اعداد و ارقامی نجومی در پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی شاهد ساخت سریالهای گران هستیم و این بیزنس در تنوری داغتر از همیشه در حال پیشرفت است و صاحبان پلتفرم به جای رقابت با رسانه ملی در حال گرفتن بازار از یکدیگر هستن، این امر بر مدیران سیما مشتبه شده است که رقابت با پلتفلرمها در شرایط فعلی امری غیر ممکن و نشدنی است.
تلویزیون نه به لحاظ شرایط مادی و نه به لحاظ چارچوبها و ممیزیها و خطوط قرمز، چه قانونمند و چه سلیقهای نمیتواند با پلتفرمهایی که این روزها ستارههای سینما را به خدمت گرفته اند رقابت کند، پس در این شرایط به جای تلاش برای این اقبال غلط بهتر است با تغییر تاکتیک راهکاری نوین را برای اتفاقاتی جالب و جذاب در عرصه نمایش برگزیند.
سال هاست که دستمزد بازیگران روی روند کیفی و حتی کمی سریال سازی تاثیرگذار بوده است و بارها در مطالب مختلف به این نکته رسیده ایم که بیش از ۷۰ درصد هزینههای یک سریال نمایشی در هر ژانر و مدیومی به بازیگران اختصاص پیدا میکند و طبیعی است که قیمت بازیگر پاشنه آشیل ترمزی است که در سریال سازی برای رسانه ملی کشیده میشود.
در این شرایط، تلویزیون میتواند به یک باره ستارهها را کنار بگذارد، به سراغ چهرههای جوان، کار بلد، با استعداد و خاک صحنه خورده تئاتر برود تا ضمن معرفی چهرههایی نو به عرصه بازیگری، با عدد و رقمی منطقیتر چرخ سریال سازی را در ساختمان جام جم بچرخاند.
در این شرایط وقتی که ویترین آثار نمایشی یعنی بازیگران، چهرههایی چندان پر کشش برای مخاطبان نیستند، راهکار موفقیت داشتن فیلم نامههایی قوی، بکر و البته با جسارت است که جدا از چهرههای بازیگری، قصه فیلم مخاطب را درگیر خود کند و با این حربه کم کم رسانه ملی فرصت را به نویسندگان جوان و جسوری بدهد که سال هاست در این عرصه قلم فرسایی میکنند، اما مدیران ترجیح میدهند کماکان به سراغ ایدههای تکراری و قصههای کم رمق نویسندگان صاحب نامی بروند که مدت هاست در تلویزیون روایتی کلیشهای و قابل حدس حتی برای مخاطب عام را رقم زده اند.
_ فرصت بازیگری به چهرههای دیده نشده
_ به کارگیری نویسندگان جدید
_به کار گرفتن کارگردانهای کار اولی، اما کار بلد
_تولید ارزان در شرایط فعلی اقتصادی
_تنوع آثار نمایشی روی آنتن
و…
محصول پیشنهادی است که در بالا ارائه شد تا ضمن فاصله گرفتن از این رقابت دو سر باخت، تلویزیون در اقدامی هوشمندانه فرصتی را برای پوست اندازی از سالها تکرار کم اقبال را تجربه کند.
فراموش نکنیم سریال «گیل دخت» که با استقبال مخاطبان در روزهایی که پخش مطلوبی هم نداشت مواجه شد محصول همین جسارت مدیران بود و فرصتی شد تا چهرههای جدیدی را در سریال سازی تجربه کنیم و نشان دهیم اگرچه ستارهها در دیده شدن یک سریال تلویزیونی نقشی بی بدیل دارند، اما فرمولهایی چون؛
_ فیلم نامه قوی
_ سوژه نو
_ کارگردانی متفاوت
_ سبک روایت
_ جنس و نوع هدایت بازیگران
_ بازی بازیگران
و…
هم میتوانند در، درگیر کردن مخاطب با یک سریال تلویزیونی نقشی اساسی داشته باشند و در شرایط پیش رو تلویزیون هم مانند پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی مسیر را به سلامت طی کنند.
باتوجه به اینکه تولید آثار نمایشی در پلتفرمها و شبکه نمایش خانگی افزایش یافته است، رسانه مورد اعتماد مردم یعنی تلویزیون در حال از دست دادن مخاطبان خود است.
احمد زالی، تهیه کننده و کارگردان در این باره به خبرنگار برنا گفت: با تغییری که برای تولید سریال در رویکرد تلویزیون اتفاق افتاده است موانعی وجود دارد که به صورتی عمدی برای انجام و ساخت سریال ایجاد شده است. به طور پیش فرض مخاطب عمدهای از تلویزیون به سمت شبکه نمایش خانگی مهاجرت میکنند و ما برای حفظ مخاطب نیازمند به تداوم برنامه سازی و سریال سازی هستیم؛ به خصوص که تلویزیون متوجه شده است اصلیترین گونه سریال برای جذب مخاطب ژانر کمدی است.
این تهیه کننده افزود: ما باید در تولید سریالهای کمدی بیشتر تلاش کنیم تا بتوانیم مخاطبان را برگردانیم و جذب کنیم، زیرا مخاطبان تلویزیون به پلتفرمها جذب شده اند.
احمد زالی عامل دیگر در از دست دادن مخاطبین تلویزیون را افت کیفیت تولید دانست و گفت: تمامی عوامل دست به دست هم دادند تا کیفیت فعالیتهای تلویزیون کاهش پیدا کند. یکی از عوامل، بودجه تلویزیونی، محدودیتهای سوژهای و موضوعی و ممنوع بودن فعالیت بسیاری از بازیگرانی است که در گذشته با تلویزیون همکاری میکردند، اما اکنون درحال همکاری و فعالیت با پلتفرمها هستند.
یکی دیگر از عوامل رویکرد مدیریتی مدیران در تولید فیلم و سریال است که موجب بستهتر و محدودتر شدن موضوعات قابل عرضه و قابل ساخت در تلویزیون شده است.
احمد زالی، تهیه کننده و کارگردان تغییر رویکرد مدیریتی را راهکار بهبود این شرایط نامید و بیان کرد: همه چیز در مدیریت خلاصه میشود، اگر در دورهای آثار فاخر و جذاب چه تلخ و چه شیرین، در تلویزیون تولید شد به دلیل رویکرد مناسب مدیران ارشد سازمان بود؛ بنابراین همه چیز به رویکرد مدیران ارشد سازمان باز میگردد. آن چیزی که باید این محدودیتهای ایجاد شده را تغییر دهد تغییر رویکرد مدیران ارشد سازمان صدا و سیما است.
زالی در پایان گفت: با وجود این رویکردها و کاهش چشم گیر تولیدات نمایشی، بیکاری یکی از معضلات هنرمندانی است که سالها با تلویزیون فعالیت میکردند، اما اکنون هیچ گونه فعالیتی در این عرصه ندارند؛ این موضوع ممکن است تبدیل به یک هشدار قرمز و بحران ساز شود.
در روزهایی که تلویزیون در تولید آثار نمایشی آنطور که باید عمل نمیکند پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی فعالتر از همیشه با حجم بالای تولید سریالها مواجه هستند.
این روزها پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی فعالتر از گذشته در تولید آثار نمایشی بلا نگاهی کاملا بیزنسی فعالیت میکنند تجربه نشان داده است با توجه به اینکه رقابت در پلتفرمها جدی شده است و هریک از شبکههای نمایش خانگی تصمیم دارند بیشترین حخجم مخاطب را درگیر خود کنند این مسئله میتواند به لحاظ کیفی نیز در آثار تاثیرگذار باشد، اما آیا قوت گرفتن این تعداد سریال در نمایش خانگی به رسانه مورد اعتماد مردم ینعنی تلویزیون لطمهای وارد نمیکند؟
علیرضا سبط احمدی تهیهکننده تلویزیون گفت: تلویزیون، سینما، پلتفرمها و شبکههای نمایش خانگی بایکدیگر رقیب نیستند و در یک گروه قرار دارند، نباید تلویزیون و بخشهای نمایشی اش یا همان پلتفرمها را رقیب یکدیگر بدانیم. زمانیکه این گروه را در کنار یکدیگر قرار دهیم و مکمل یکدیگر بدانیم، متوجه میشویم که رسانه ملی یک دشمن مشترک به نام ماهواره یا تهاجم فرهنگی دارد.
سبط احمدی گفت: رسانههایی که در خارج فعالیت دارند با اهدافی مشخص در حال تولید محتوا و جذب مخاطب هستند، اما در ایران تلویزیون، سینما و پلتفرمها علاوه بر اینکه اهداف خاصی را دنبال نمیکنند با یکدیگر در حال رقابت هستند، این در حالیست که باید با فعالیت درکنار یکدیگر با هجوم فرهنگی مقابله کنند و به رقابت با رسانههای خارجی و معاند بپردازند و مخاطبین را جذب کنند. ما زمانی موفق هستیم که بتوانیم مخاطبان را جذب و با تهاجم فرهنگی مقابله کنیم همچنبن باید در راستای یک سیاست فرهنگی قدم برداریم تا بتوانیم مخاطبین رسانههای داخلی را افزایش دهیم.
علیرضا سبط احمدی با بیان اینکه امروزه هیچ تفاوتی میان برنامههای شبکههای سیما وجود ندارد بیان کرد: علت این موضوع را باید در سیاست گذاران فرهنگی پیدا کنیم؛ زمانی که یک برای یک سیاست فرهنگی برنامه ریزی شود، مشخص میشود که به چه دلیل مخاطبین صدا و سیما و رسانههای داخلی درحال ریزش هستند.
این تهیه کننده تلویزیون ادامه داد: ما ابتدا باید ببینیم چرا مخاطبان تلویزیون ریزش کرده است و به سمت پلتفرمها رفته اند؟ پلتفرمها کمی با مردم رو راستتر هستند و راحتتر با مخاطبین ارتباط برقرار میکنند همین امر موجب میشود تا مخاطبین بیشتری را جذب کنند. باتوجه به اینکه که برخی از افراد با حضور پلتفرمها مخالف هستند، اما اینکه در این مدت، این پلتفرمها توانسته اند به گونهای عمل کنند که مخاطبین به جای تماشای برنامههای رسانههای معاند به پلتفرمها و سریالهای نمایش خانگی داخلی روی بیاورند بسیار نشانه خوبی است.
احمدی افزود: رسانههای خارجی در بحث سیاست گذاری بسیار قوی و برنامه ریزی شده هستند، اما متاسفانه با برای عرصه فرهنگی برنامه ریزیها و سیاست گذاریهای کلان نداریم. برای اینکه بتوانیم برنامههای جذاب داشته باشیم که مخاطبین جذب رسانههای داخلی شوند باید یک برنامه ریزی کلان و دراز مدت داشته باشیم تا بتوانیم با قدرت فراوان مخاطبان خود را برگردانیم؛ بنابراین صدا و سیما باید مانند یک فروشگاه یک ویترین زیبا داشته باشد
سبط احمدی درباره مشکلات موجود در صدا و سیما گفت: مشکل بزرگی که در صدا و سیما وجود دارد، این است که همه مسئولین فعال در این حوزه دارای یک نوع خط فکری هستند و هیچ ایده خلاقانه و جالبی برای مخاطبین خود ندارد. یکی دیگر از ایرادات وارده به صدا و سیما این است که در سیاست گذاری کلان ضعیف است و سیاست گذار کلان فرهنگی و برنامه نویس فرهنگی ندارد. در حالیکه با این برنامه ریزی میتواند فرهنگ کشور را بیمه کند.
ما باید برای تمام سنین برنامههای متنوع و کارآمد بسازیم از همه مهمتر باید برنامه ریزی کنیم تا برای کودکان و نوجوانان برنامههای جالب و متنوعی داشته باشیم، زیرا کودکان و نوجوانان سرمایههای کشورمان هستند و باید آینده نگری عمیقی داشته باشیم، اما در این بخش ضعیف عمل کردیم و برنامه جذابی برای کودکان و نوجوانان نداشتیم.
او در پایان افزود: یکی دیگر از مشکلات بزرگ تلویزیون، شورای تک بعدی و تک محوری هستند و بر اساس سلایق سیاسی و فرهنگی خودشان تصمیم میگرند، درحالیکه صدا و سیما متعلق به تمام اندیشهها است و باید تمام سلایق و مردم را راضی کند. به همان نسبت فعالان فرهنگی و هنرمندانی که در این عرصه فعال هستند در همان خط فکری شورا فعالیت میکنند بنابراین این همان دلیلی است که صدا و سیما از نمایش خانوادگی عقب میماند.