به گزارش ایران اندیش؛ کمتر کسی در دنیا پیدا میشود که از گوش دادن به موسیقی لذت نبرد ،موسیقی به روش های مختلفی بر روی مغز تاثیر می گذارد. موسیقی هوش شما را بالا می برد و در هر سنی که باشید باعث شادی و خلاقیت شما می شود.
موسیقی نقش مهمی در فرهنگ انسان ها هم در گذشته و هم در حال حاضر، داشته است. مردم سراسر دنیا به موسیقی واکنش مثبت نشان می دهند. همه ما انواع موسیقی ها چه تاثیراتی بر روی ما می گذارند، می توانند خلق و خوی ما را تغییر دهند، انگیزه ما را بالا برند یا به بهبود تمرکز ما کمک کنند.
اکنون پیشرفت های علم اعصاب محققان را قادر ساخته تا میزان و چگونگی تاثیر موسیقی را بر مغز به طور دقیق تر مورد بررسی قرار دهند. یافته های آنها بسیار جالب است و خبر خوبی برای علاقمندان به موسیقی محسوب می شود.
موسیقی یک ورزش فوق العاده برای مغز محسوب می شود که تمام بخش های مغز را فعال می سازد، به علاوه باعث شادی، بالا رفتن هوش و خلاق تر شدن شما می شود، به همین دلیل درباره چرایی لذت بردن از موسیقی گزارشی تهیه کرده ایم که خواندنش خالی از لطف نیست.
چرا ما از شنیدن موسیقی لذت میبریم
گوش دادن به موسیقی یکی از کارهای لذت بخش است که در هر حالی که باشیم میتوانیم از آن لذت ببریم. لذت بردن از موسیقی غیرقابل کتمان است و کسی نمیتواند تاثیری که موسیقی بر روح و روان انسان دارد را کتمان کند. در این مطلب میخواهیم درباره چرایی لذت بردن از موسیقی صحبت کنیم.
به جرات می توان گفت هیچ کسی در دنیا وجود ندارد که موسیقی را دوست نداشته باشد. همه انسان ها به این پدیده وابسته هستند و هرکسی با هر سلیقه ای آن را دنبال می کند. موسیقی می تواند احساسات ما را برانگیزد و شادی یا غم ما را به همراه داشته باشد. حال سوال اینجاست که چرا ما تا این اندازه به گوش دادن آهنگ ها علاقه نشان می دهیم و همواره به دنبل ترانه های جدید هستیم؟ این مقاله را تا پایان مطالعه کنید تا مسئله مورد بحث برایتان روشن گردد.
سوالی که مدت هاست ذهن دانشمندان را درگیر خود ساخته، این است که پدیده ای مانند موسیقی چگونه می تواند تا این حد احساسات ما را تحریک کند؟ این احتمال وجود دارد که علاقه ما به موسیقی به طور اتفاقی شکل گرفته باشد. ما همواره از احساسات خود برای هدایت ترس ها و موقعیت های اجتماعی مختلف، بهره می گیریم. شاید ریتم و آهنگ موسیقی نیز قسمت های مرتبط با احساسات مغز را تحریک می کنند.
چرا انسان از گوش دادن به موسیقی لذت میبرد
مغز ما الگوها را دوست دارد. موسیقی نیز نوعی الگو به شمار می رود. آیا این مسئله اتفاقی است؟
مطالعات نشان می دهند هنگامی که ما به موسیقی گوش می دهیم، مغز ما از خود دوپامین ترشح می کند و به همین دلیل، احساس رضایت به ما دست می دهد. تحقیقاتی که به رهبری دکتر «زِیتور» انجام گرفت، نشان داد هنگامی که یک قطعه موسیقی به اوج خود می رسد، میزان ترشح این ماده به شدت افزایش می یابد و احساس هیجان و گر گرفتگی به شنونده منتقل می گردد.
شاید این موارد دلیل علاقه ما به موسیقی باشند. اما این که چرا ما آن را تا این حد دنبال می کنیم، دلیل دیگری دارد. دوپامین ماده ایست که برای زنده ماندن و کارهایی مانند غذا خوردن ضروری است. به همین دلیل، هنگام گوش دادن به یک آهنگ، مغز ما تمایل بیشتری از خود برای انجام کارهای مشابه نشان می دهد و به همین دلیل، ما همواره به دنبال موسیقی هستیم. تنها تفاوت در این است که موسیقی برای زنده ماندن و ادامه حیات، ضروری نیست.
گوش دادن به موسیقی تاثیر مثبتی روی مغز میگذارد
دلیل دیگری که در این زمینه مطرح می گردد، علاقه ما به دنبال کردن الگوهاست. شناسایی الگو ها، مهارتی ضروری برای زنده ماندن به شمار می رود. به عنوان مثال، اگر شما بوی دود را حس کنید، ایده فرار به علت آتش سوزی در ذهن تان شکل خواهد گرفت. موسیقی نیز یک الگوست و ما به طور مداوم ملودی ها، هارمونی ها و ریتم های احتمالی را پیش بینی می کنیم.
اگر ما یک توالی آکورد (نواختن همزمان چند نُت) را بشنویم، مغز ما می تواند بر اساس تجربه ای که قبلا به دست آورده، آکورد بعدی را پیش بینی کند. به همین دلیل است که افراد معمولا با آهنگی که قبلا نشنیده اند، ارتباط خوبی برقرار نمی کنند. اگر ریتم یک ترانه برای ما ناآشنا باشد، پیش بینی الگوها در ذهن شکل نخواهد گرفت. هنگامی که نتوانیم الگوهای موسیقی را پیش بینی کنیم، احساس خستگی و کسل بودن به ما دست می دهد.
افراد با توجه به فرهنگ خود، یاد می گیرند که چه صدایی در دسته موسیقی قرار می گیرد.
موسیقی باعث می شود که مغز شرایط یک سخنرانی را شبیه سازی کند
توضیحاتی که در ادامه خواهید خواند، چرایی لذت بردن ما در هنگام گوش دادن به موسیقی را شرح می دهند، اما نمی توانند تمام احساساتی که در اثر شنیدن یک ترانه به وجود می آید را تشریح نمایند.
هنگامی که به یک قطعه گوش می دهیم، ریتم باعث می شود که ما وارد فرآیندی به نام «همراهی با جریان» شویم. اگر گام های آهنگ سریع باشند، روند ضربان قلب و الگوی تنفسی ما برای هماهنگی با آن، تسریع می گردد. این برانگیختگی می تواند توسط مغز به عنوان هیجان تعبیر شود. اگر موسیقی بیشتر مورد رضایت باشد، این همراهی افزایش خواهد یافت.
نظریه دیگری که در این رابطه وجود دارد، این است که هنگام شنیدن یک ترانه، قسمت هایی از مغز که به هنگام سخنرانی به کار گرفته می شوند، تحریک می گردند. این حالت تمام احساسات را انتقال می دهد.
هنگامی که ما به سخنرانی می پردازیم، مغز ما در به کارگیری احساسات، خیلی خوب عمل می کند. دانستن این نکته که اطرافیان ما خوشحال، ناراحت، عصبانی و یا ترسان هستند، برای سخنرانی امری ضروری است. بسیاری از این اطلاعات در تن صدای فرد نمایان می شوند. اگر صدای فرد رسا باشد، احتمالا خوشحال است و اگر لرزان باشد، ترس شخص را نشان می دهد.
موسیقی شرایطی مانند یک سخنرانی را برای مغز به وجود می آورد
موسیقی نوع اغراق شده سخنرانی به شمار می رود. صداهای رساتر و سریع تر، باعث ایجاد هیجان می شوند، بنابراین انتخاب این گونه ترانه ها می تواند مفید باشد.
ترومپت، ویالون و یا پیانو، می توانند میزان خوشحالی صدا را تا 100 برابر افزایش دهند، زیرا آن ها قادرند نت های بسیار وسیع تری در مقایسه با صدای انسان تولید نمایند.
ما معمولا احساسات دریافتی را بازتاب می دهیم (مهربانی در برابر مهربانی و…)، بنابراین گوش دادن به ترانه ای که همانند یک سخنرانی خوشحال به نظر برسد، می تواند احساس شادی را به ما منتقل کند.
موسیقی باعث بهبود روحیه شما می شود!
اکثر ما نوازندگان حرفه ای نیستیم، اما به موسیقی گوش می دهیم. گوش دادن به موسیقی هم دارای اثرات مثبت زیادی است و به بهبود عملکردهای ما کمک می کند.
گوش دادن به موسیقی در محل کار باعث شادی و عملکرد بهتر کارمندان می شود، به ویژه اگر موسیقی انتخاب خود فرد باشد. کارمندانی که اجازه دارند به موسیقی انتخابی خودشان گوش دهند، کار خود را سریعتر کامل می کنند و ایده های جدید بیشتری دارند.
امروزه بررسی ها ثابت کرده اند که گوش دادن به موسیقی به بهبود خلق و خو کمک می کند. گوش دادن به موسیقی با کم کردن هورمون کورتیزول که هورمن استرس است، اضطراب مزمن را کاهش می دهد. به علاوه باعث امیدواری، قدرت و کنترل بهتر زندگی می شود.
گوش دادن به موسیقی های غمگین نیز مزیت های خود را دارد. اگر در شرایط سختی هستید، گوش دادن به موسیقی غمگین کمک کننده است و به شما کمک می کند به احساسات خود دسترسی بهتری داشته باشید و سریعتر بهبود پیدا کنید.
موسیقی به یادگیری بهتر کمک می کند!
موسیقی، چه در مدرسه و چه در بیرون مدرسه، به دانش آموزان به روش های زیر کمک می کند:
- بهبود استفاده از زبان
- افزایش IQ (به میزان کم)
- بهبود نمرات امتحانی
- افزایش اتصالات مغزی
- افزایش هوش فضایی
در مورد هوش فضایی باید گفت موسیقی به دانش آموزان در معماری، مهندسی، ریاضی و کامپیوتر کمک می کند.
گوش دادن به موسیقی برای مغزهای جوان
در دهه 1990 تاثیرات موسیقی بر مغز توسط موتزارت محبوبیت زیادی پیدا کرد. این نظریه به این صورت بیان می شد که گوش دادن به موسیقی های ساخته شده توسط موتزارت باعث باهوش تر شدن شما می شود.
به همین دلیل والدین کودکان و نوزادان خود را به گوش دادن به موسیقی تشویق می کردند. حتی بعضی از مادران قبل از تولد نوزاد هم به گوش دادن موسیقی های موتزارت پرداختند.
این نظریه پذیرفته شده و امروز به این صورت بیان می شود که گوش دادن به موسیقی ساختار و عملکرد مغز را بهبود می بخشد و این مسئله منحصر به موسیقی های موتزات نیست.
کودکانی که آموزش موسیقی می بینند، در موضوعاتی مانند زبان، خواندن و ریاضی و مهارت های حرکتی عملکرد بهتری دارند. یادگیری موسیقی در سنین پایین ظرفیت مغز را برای تغییر و رشد بهبود می بخشد. شواهدی وجود دارد که نشان می دهند آموزش تنها نیم ساعت موسیقی در هفته جریان خون در سمت چپ مغز را افزایش می دهد.
اگر آموزش موسیقی قبل از 7 سالگی شروع شود، پیشرفتی که در مغز اتفاق می افتد می تواند دائمی باشد. به هرحال بررسی هایی که در این باره انجام شده، نشان می دهند که شروع یادگیری موسیقی هیچوقت دیر نیست.
نوزادان قبل از اینکه راه بروند یا حرف بزنند موسیقی های مختلفی را گوش دادند، مانند ضربه زدن به طبل یا شعرهای کودکانه و محققان دریافتند نوزادانی که موسیقی بیشتر گوش می دهند، بهتر ارتباط برقرار می کنند، بیشتر می خندند و پاسخ های مغزی پیچیده تری به موسیقی می دادند. بنابراین همانطور که هیچوقت برای یادگیری موسیقی دیر نیست، شروع آن نیز هرگز دیر نشده است.
به علاوه یادگیری موسیقی از بروز مشکلات حافظه و کاهش توانایی های شناختی پیشگیری می کند.
موسیقی درمانی
هرکسی می تواند به منظور تفریح و شادی به موسیقی گوش دهد و در عین حال از فواید آن نیز بهره ببرد. به همین دلیل گوش دادن به موسیقی به عنوان یک روش درمانی مورد استفاده قرار می گیرد. متخصصان در روش موسیقی درمانی طوری آموزش دیده اند که می توانند نیازهای جسمی، روحی، شناختی و اجتماعی بیماران خود را برآورده کنند.
پس از موسیقی درمانی تغییراتی در بخش های خاصی از انتقال دهنده های عصبی رخ می دهد. موسیقی درمانی برای درمان مشکلاتی مانند اوتیسم، زوال عقل، آلزایمر، دردهای مزمن، مشکلات عاطفی و برخی اختلالات روحی مانند افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد.
به علاوه موسیقی درمانی به بهبود خلق و خو، تمرکز و بالا رفتن انگیزه کمک می کند و باعث کاهش اضطراب، خشم و ناامیدی می شود.
تاثیر موسیقی درمانی بر آلزایمر
یکی از موفق ترین تاثیرات موسیقی درمانی بر روی بهبود علائم آلزایمر بوده است. در حالت های پیشرفته فرد مبتلا به آلزایمر توانایی برقراری ارتباط با دیگران را از دست می دهد و صحبت کردن با دیگران را متوقف می کند.
زمانی که فرد مبتلا به آلزایمر به یک موسیقی آشنا گوش می دهد، بخشی در مغز وی فعال شده و شروع به همراهی کردن با موسیقی می کند. به نظر می رسد موسیقی بیش از هر چیز دیگری در مغز ماندگار می ماند. موسیقی درمانی علاوه بر بهبود عملکرد مغز و ارتقاء کیفیت زندگی به بهبود افسردگی و اضطراب نیز کمک می کند.
نوزادها تا 4 ماه پس از تولد موسیقی هایی را که در رحم مادر شنیده اند، به خاطر می آورند!
به نظر می رسد نمی توان سنی برای شروع یادگیری موسیقی تعیین کرد. نوزادها حتی زمانی که در رحم مادر هستند، موسیقی گوش می دهند و از آن لذت می برند و آن را تا مدت ها پس از تولد به خاطر دارند.
تحقیقی در این زمینه انجام شد و طی آن به 12 خانم باردار سی دی های موسیقی داده شد. محققان از این مادران خواستند موسیقی ها را 5 بار در هفته و با صدای بلند اجرا کنند، به ویژه در سه ماه آخر بارداری.
مدت کوتاهی پس از تولد، همان موسیقی ها برای نوزادان پخش شدند و امواج مغزی آنها نیز اندازه گیری شدند. گروه دیگری از نوزادها که قبل از تولد این موسیقی ها را نشنیده بودند نیز به آنها گوش دادند و فعالیت های مغزی آنها نیز اندازه گیری شد.
مغز نوزادانی که قبل از تولد موسیقی ها را شنیده بودند، به لالایی ها نیز واکنش بهتری نشان دادند، البته تنها به آهنگ های آشنا. هر چه موسیقی قبل از تولد بیشتر پخش شده بود، نوزاد شناخت بیشتری به آن داشت.
گفته می شود که نوزادها قبل از تولد صداهای بیرون رحم را می شنوند، گرچه کمی مبهم به نظر می رسند. بررسی ها نشان داده اند که نوزادان تازه متولد شده لغاتی را که قبلا شنیده اند به خاطر می آورند و حتی آهنگ مورد علاقه مادر خود را نیز تشخیص می دهند.
اما این بررسی نشان داد تمام این خاطرات ذخیره می شوند تا زمانی که نوزاد حداقل 4 ماهه شود. در نتیجه طبق این یافته ها نوزادها در سنی قابلیت آموزش و یادگیری را دارند و تاثیرات این یادگیری ها تا مدت ها باقی می ماند.