خانه / برگزیده‌ها,

مالک چرا طلوعی را در آغوش گرفت؟ | جزئیاتی خواندنی از «بازگشت» مالک و فصل سوم زخم کاری

جواد عزتی

همزمان با انتشار اپیزود پایانی فصل دوم سریال زخم کاری با رونمایی عجیبی که کارگردان از جواد عزتی کرد، نوید انتشار فصل سوم این سریال را به مخاطبان داد.

«سریال زخم کاری؛ بازگشت» به پایان راه رسید و علی رغم همه نقاط قوت و ضعفی که تا کنون درباره آن مطرح شده است، آمار بازدید بالایی را در میان مخاطبان سریال‌های نمایش خانگی به خود اختصاص داد.

در این فصل با وجود اینکه مرتضی امینی در نقش میثم؛ پسر جواد عزتی همه توانش را گذاشت را بتواند جای خالی حضور قدرتمند جواد عزتی را در قاب‌های زخم کاری پر کند و بار درامایتک قصه را به دوش بکشد، اما چندان موفقیت آمیز نبود. سمیرا هم با اینکه نقش محوری تری در این فصل داشت با بازی قابل پیش بینی و اکت‌های تکراری اگرچه تنزلی نسبت به فصل اول نداشت، اما در نبود بازیگر مقابلش؛ جواد عزتی، بسیاری از اجرا‌های جذابش به نظر ناکارآمد می‌آمد.

دیگر کاراکتر‌هایی هم که سر از فصل دوم درآورند اگرچه هر کدام به نوعی گوشه‌ای از معادله پیچیده قتل و جنایت و آدم کشی را به نمایش گذاشتند، اما همچنان نبود مالک (جواد عزتی) در سریال به رخ مخاطب کشیده می‌شد. در حقیقت استفاده تبلیغاتی کارگردان از حضور پنهان جواد عزتی تنها در چند سکانس و دست به سر کردن مخاطب، بیشترین نقد وارد شده به فصل دوم سریال بود.

مهدویان، اما با هوشمندی در دو دقیقه آخر سریال از جواد عزتی رونمایی عجیبی کرد. رونمایی که به نظر می‌تواند برگ برنده کارگردان، بازیگر و فصل سوم زخم کاری باشد.

بیایید نمای آخر و ورود جواد عزتی را به داستان یک بار دیگر ببینیم.

پیکر میثم پسر مالک روی دست جوانان به قبرستان می‌آید. مراسم وداع آخر است. دوربین از نمای دور کارکتر‌های را نشان می‌دهد صدای گریه شنیده می‌شود. همه مصیبت زده اند. طلوعی غمگین ایستاده و همه چیز را زیر نظر دارد. سمیرا زنی فروپاشیده و به انتها رسیده در حالی که اسلحه کمری را در لباسش پنهان کرده به سمت طلوعی می‌رود. مالک (جواد عزتی) وارد می‌شود نمای راه رفتنش را از دور می‌بینیم حیران، آشفته و خشمگین. اما نه فقط همین. او با نگاه کردن، راه رفتن و اشک‌هایی که آرام آرام صورتش را خیس می‌کند انگار دارد ته قصه فصل سوم هم لو می‌دهد.

مالک از کنار سمیرا رد می‌شود. او را نمی‌بیند. سمیرا حیرت‌زده و وامانده میان طلوعی و مالک از مالک تنه محکمی می‌خورد. مالک او را پس می‌زند، از او رد می‌شود و به سمت جسد میثم می‌رود. مالکی که در فصل اول زخم کاری مثل خمیری در دست‌های سمیرا آماده شکل گرفتن و انجام هر کاری بود حالا با شکوه و ابهت یک قهرمان برگشته تا به سبک و سیاق شخصی خودش انتقام بگیرد. در سبکی و سکوت. او اولین ضربه کاری را به سمیرا زده است؟ زنی که در همه داستان زخم کاری نشان داده که با هوش و زرنگی زنانه‌اش از هیچ کس رکب نمی‌خورد حالا از مالک، بزرگ‌ترین رکب زندگی اش را می‌خورد.

طلوعی متحیر مالک را تماشا می‌کند؛ مرده زنده شده‌ای که برای وداع با پسر مقتولش به قبرستان آمده است. مالک به سمت سمیرا و طلوعی بر می‌گردد و در نمایی غیرقابل پیش بینی در حالی که همه مات و متحیر او را دنبال می‌کنند طلوعی را در آغوش می‌گیرد. او با چشمانی که خون در آن دلمه بسته به دوربین خیره شده و طلوعی را گرم در آغوش می‌فشارد.

اولین دیدگاه را بنویسید