خانه / برگزیده‌ها,

فرار شرم‌آور دختر دانش‌آموز برای ازدواج

حادثه
حادثه

دختر جوان در اقدامی عجیب از خانه شان فرار کرد و با رفتن به خانه پسر آشنا به ساختگی دست زد.

در تحقیقات پلیسی مشخص شد موضوع آدم ربایی نیست و ندا با نقشه ای که از قبل در سرش بوده از خانه فرار کرده است و سپس وقتی متوجه شده فریب وعده های دروغین مرد رویاهایش را خورده خواسته ماجرا را آدم ربایی جلوه دهد.

اوایل دی ماه چندسال پیش زن و شوهری هراسان به دادسرای امور جنایی تهران مراجعه و از پسر ۲۳ ساله ای به خاطر آدم ربایی و اغفال دختر ۱۷ ساله شان شکایت کردند. آنها به دادیار گفتند پسر جوانی با وعده ازدواج با دخترشان طرح دوستی ریخته و در حال حاضر وی را اغفال و به زور در خانه شان زندانی کرده است. با این ادعاها با دستور قاضی تیمی از ماموران به خانه پسر جوان رفتند و مادر و برادر بزرگ خانواده با دیدن پلیس از ترس آبرویشان، میهمان ناخوانده را که سماجت زیادی داشت در خانه آنها بماند، در کمد لباس مخفی کردند.

ماموران پلیس پس از بازرسی خانه وقتی نتوانستند دختر نوجوان را پیدا کنند، خانه را ترک کردند. دقایقی بعد پسر جوان که «محمد» نام دارد به خانه شان رفت و با میهمان سمج درگیر شد. «ندا» با جیغ و داد از محمد خواست با هم ازدواج کنند اما محمد گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و حماقت ندا را عامل اصلی برای فرار وی از خانه می دانست و هرگز حاضر نبود با این دختر سرکش ازدواج کند. وقتی اصرارهای ندا برای ازدواج به نتیجه نرسید فکری به سرش زد و تصمیم گرفت به خاطر آدم ربایی و اغفال با وعده ازدواج از محمد شکایت کند. ندا تصور می کرد می تواند سناریوی آدم ربایی ساختگی را طراحی کند و به خیال خود با کاری که برادر محمد هنگام مراجعه ماموران به خانه شان انجام داده بود و میهمان شان را در کمد لباس مخفی کرده بود، ماجرای آدم ربایی قوت می گرفت.

بدین ترتیب دختر نوجوان با مادرش تماس گرفت و ادعا کرد قصد فرار از خانه را نداشته و محمد وی را در راه مدرسه ربوده است. با دروغ پردازی های دختر نوجوان این دفعه مادر و پدر همراه دخترشان به دادسرای امور جنایی رفتند تا از محمد شکایتی تنظیم کنند. در تحقیقات پلیسی مشخص شد موضوع آدم ربایی نیست و ندا با نقشه ای که از قبل در سرش بوده از خانه فرار کرده است و سپس وقتی متوجه شده فریب وعده های دروغین مرد رویاهایش را خورده خواسته ماجرا را آدم ربایی جلوه دهد. با این حال ندا همچنان ادعا می کرد محمد به وی وعده ازدواج داده است ولی به خاطر ترس از آبرو و تهدیدهای مادر محمد حاضر نبود در طول یک هفته ای که از خانه غیبت کرده بود با خانواده اش تماس بگیرد.

در بازجویی ها محمد هرگز مساله اغفال و وعده ازدواج را نپذیرفت و گفت: ندا به خاطر کتک های پدر و توهین های مادرش از خانه فرار کرده و به خانه من پناه آورده بود. بنا بر این گزارش، محمد با حکم دادگاه از اتهام آدم ربایی تبرئه و به خاطر روابط پنهانی به تحمل شلاق محکوم شد و هنوز حکم قطعی برای ندا به خاطر فرار از خانه و رابطه پنهانی صادر نشده است

اولین دیدگاه را بنویسید