محققان مونت سینای آمریکا، گزارش کردند که سیستم ایمنی ممکن است همراه با سیستم عصبی مرکزی نقش اساسی در اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ایالاس) ایفا کند که بهعنوان «بیماری لو گریگ» نیز شناخته میشود؛ یافتههای آنان میتواند پیامدهای قابلتوجهی برای تشخیص و درمان بیماری مخرب عصبی داشته باشد.
به نقل از مدیکال اکسپرس، تاکنون مطالعاتایالاس بر روی سیستم عصبی مرکزی متمرکز بوده است، اما گروه محققان مونت سینای اختلالات عملکرد سیستم ایمنی و عصبی در مدلهای حیوانی و بیماران مبتلا بهایالاس۴، نوع نابالغ و آهسته پیشروندهایالاس که در اثر جهش در ژن SETX ایجاد میشود را گزارش کردند.
دکتر لورا کامپیسی، استادیار میکروبیولوژی دانشکده پزشکی و محقق ارشد این تحقیق با همکاری دکتر ایوان مارازی، دانشیار میکروبیولوژی در مونت سینای میگوید: ما آموختیم که جهش در SETX باید در هر دو سیستم عصبی و ایمنی بیان تا اختلال حرکتی در موش ایجاد شود و این اختلال در سیستم ایمنی تطبیقی مشخصهایالاس۴ در موش همچنین انسان است.
وی افزود: شواهد بیشتری از درگیری سیستم ایمنی در غلظت بالای سلولهای CD ۸ T (که بهطور معمول در تخریب تومورها و سلولهای بدن نقش دارند و محل نگهداری عوامل بیماریزا هستند) در نخاع و خون محیطی افراد و موشهای مبتلا بهایالاس ۴ شناسایی شد؛ افزایش جمعیت سلولهای CD ۸ T که بهعنوان حافظه اثرکننده تمایز یافته پایانی (TEMRA) شناخته میشود با پیشرفت بیماریایالاس ۴ ارتباط دارد.ایالاس با مرگ تدریجی نورونهای حرکتی مشخص میشود که بهشدت بر توانایی عملکردی بیماران از طرق مختلف ازجمله جلوگیری از حرکت دستها و پاها، گفتار، بلع و در نهایت تنفس تاثیر میگذارد. هیچ درمان یا معالجهای برایایالاس وجود ندارد. محققان تلاشهای خود را در طول سالها بر روی نورونها متمرکز کردهاند، اگرچه تحقیقات اخیر شواهدی از تعامل بین سیستم عصبی مرکزی و سیستم ایمنی نشان دادهاند که مدتها مولفههای جداگانهای در نظر گرفته میشدند.
این تحقیق که با همکاری دکتر آلبرت لا اسپادا، نوروبیولوژیست از دانشگاه کالیفرنیا، ایروین انجام شده، یکی از اولین مواردی است که به بررسی این موضوع میپردازد که آیا سیستم ایمنی تطبیقی که حفاظت بدن را هنگام مواجهه با عوامل بیماریزای خارجی تنطیم میکند، میتواند با برخی از اشکالایالاس مرتبط باشد یا خیر.
دکتر کامپیسی توضیح میدهد: نیاز زیادی به درک این مورد است که آیا تخریب عصبی، ناشی از اختلال عملکرد سیستم ایمنی است یا خیر.
برای این تحقیق، محققان نمونههای موش و انسان را با فناوریهای پیشرفته مانند سایتومتری جرمی و طیفی (از روشهای سلولشناسی یا یاختهسنجی است که به بررسی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی سلولها یا اجزای مختلف آنها میپردازد) و توالییابی تک سلولی تجزیه و تحلیل کردند.
وی میگوید: یافتههای ما مبنی بر این است که علائم ایمنی عجیب و غریب، متمایز کننده اشکال مختلفایالاس میتواند برای طراحی درمانهای «شخصی» متناسب با زیرگروههای خاص بیماران مهم باشد.
یک مزیت افزوده این است که سلولهای CD ۸ T ناکارآمد مرتبط باایالاس ۴ را میتوان در خون محیطی تشخیص داد که در مقایسه با مایع مغزی نخاعی که مستلزم یک روش تهاجمی برای جمعآوری است، بهراحتی قابل دسترس است. مشاهدات دیگری توسط این گروه تحقیقاتی مانند اینکه سلولهای TEMRA CD ۸ T مرتبط باایالاس ۴ از موشها در برابر گلیوما، نوعی سرطان که در مغز رخ میدهد، محافظت میکند، راه را برای تحقیقات درمانی بیشتر در این زمینه باز میکند.
دکتر مارازی افزود: کشف ما در مورد ارتباط بین سیستم ایمنی و سیستم عصبی مرکزی در بیماریایالاس ۴ پیامدهای بدیهی برای سایر انواعایالاس، سایر اختلالات عصبی و سرطان دارد. کار ما علاوه بر ایجاد پیشرفتهای مهم در عامل بیماریزایایالاس، بر کار پیشگامانه محققان مونت سینای در زمینههای علوم اعصاب و ایمنی شناسی تاکید میکند.
یافتههای این تحقیق در مجله Nature منتشر شده است.