ابوالفضل خوشنژاد ، داماد خانواده سرایداران حرم شاهچراغ که سه عضو این خانواده در حادثه تروریستی شاهچراغ به شهادت رسیدند گفت: ما از مسئولان خواستهایم که نیروهای امنیت شاهچراغ(ع) را بررسی کنند. ببینند چرا آنقدر راحت این فرد به داخل رفت و عاملان و مسببان این حادثه را مجازات کنند.
*هفته بعد یعنی ۱۲ آبان عروسی من و فاطمه بود. فاطمه خواهر آرتین است. آنها رفته بودند برای عروسی خرید کنند و لباس بگیرند. من خودم برایشان بلیت خریده بودم تا به تهران بیایند. خیلی برای مراسم ذوق داشتند.
*آرتین همهچیز را دیده، همه آن چیزی که نباید میدید. میگوید دیدم که تیر به پیشونی مادرم خورد. به شکم آرشام خورد. میگوید دیده که پدرش ایستاده جلوی آنها و سپری شده برایشان، اما او هم تیر خورده است. همه اینها را با چشم دیده است
*خیلی با او صحبت میکنیم. به او گفتیم آنها رفتهاند که زخمهایشان خوب شود تا دوباره با هم باشید، اما او باور نمیکند، میگوید: «میدانم آنها مردهاند.»
*آرتین خیلی به پدرش وابسته بود. به پدرش فوقالعاده دلبستگی داشت. اگر یک شب کنار پدرش نمیخوابید، خوابش نمیبرد. غذایش را حتما باید پدرش به او میداد.
*مرتب میگوید: الان بابام کجاست؟ مادرم کجاست؟ ماندهایم که او چطور میخواهد با این همه وابستگی، بدون پدرش زندگی کند.
*ما از مسئولان خواستهایم که نیروهای امنیت شاهچراغ(ع) را بررسی کنند. ببینند چرا آنقدر راحت این فرد به داخل رفت و عاملان و مسببان این حادثه را مجازات کنند؛ آنها همه بیگناه بودند. چرا باید اینطور به شهادت برسند.