شامگاه گذشته، نیروهای تحریر الشام وارد حلب شدند و از دروازههای غربی این شهر به عمق آن نفوذ کردند.
ارتش سوریه عملاً مقاومت خاصی در برابر تروریستها نکرد و نیروی هوایی روسیه نیز که هم پیمان بشار اسد است، جز بمبارانی بسیار محدود و نمایشی کاری نکرد. مردم بی دفاع شهر نیز چارهای جز تماشای ورود پرهیاهوی مهاجمان نداشتند که در جای جای شهر جشن پیروزی گرفته بودند. ساعاتی بعد نیز ابومحمد الجولانی، رهبر تحریرالشام وارد حلب شد تا حکومت جدید خود را در این شهر آغاز کند.
درست در چنین شرایطی، صدا و سیمای ایران در حال پخش گزارشهایی درباره حلب بود که میگفتند: حلب در آرامش است، همه چیز عادی است، کسانی که میگویند حلب سقوط کرده دروغگو هستند و ارتش با قدرت تمام در بیرون از شهر در حال جنگ با تروریست هاست!
استنادشان هم به محلههایی بود که هنوز تحریریها در آنها حضور داشتند؛ گو این که معنای سقوط شهر این است که در متر به متر محله هایش نیروهای مهاجم حضور داشته باشند!
ساعاتی بیش از این آرامش خیالی نگذشت که تصاویر حضور تروریستها در کنسولگری ایران در حلب منتشر شد و نیز ویدئوی به اهتزار درآمدن پرچم معارضان مسلح بر فراز قلعه تاریخی حلب.
با توجه به نفوذ ایران در سوریه، انتظار میرفت شبکههای خبری صدا و سیما، اخبار و تصاویر دست اول را از حلب به جهان گزارش کنند و منبع اصلی خبرها در این عرصه باشند. با این حال صدا و سیمای ما نه تنها از جریان تحولات حلب عقب ماند بلکه ترجیح داد روایتهای خودساخته در جام جم را به جای واقعیتهای میدانی در حلب به خورد مخاطبان دهد! گو این که میپنداشتند اگر بگویند تروریستها هنوز وارد شهر نشده اند، آنها با خواندن این خبر، از این که وارد شهر شده اند شوکه و شرمنده میشدند و به بیرون حلب میرفتند تا طبق روایت صدا و سیما زیر آتش سنگین ارتش سوریه قرار بگیرند؛ ارتشی که به گزارش آمنه ذبیح پور در صدا و سیمای خودمان، لقب فرماندهش “ببر” است و از سوی هم پیمان قدرتمندی به نام روسیه حمایت میشود.
صدا و سیما با بودجه هزاران میلیاردی و در عین حضور ایران در سوریه، به جای این که با خبرنگارانش در منطقه خبر حضور داشته باشد، به یکی از ساکنان حلب به نام فاطمه زینب زنگ زده و انشای او را که میگوید اوضاع در شهر آرام است و مردم منتظر پیروزی کامل بر تروریستها هستند، به عنوان خبر منتشر میکند!
صدا و سیما با جایگزینی عنصر خیال به جای واقعیت عینی، در جنگ حلب نیز شکست خورد و بازی را قبل از شروع، واگذار کرد، اما نه فقط به الجزیره و نظایر آن که به کانالهای تلگرامی تروریستها که خبرها را با رویکرد خودشان به شکلی بسیار حرفه ایتر از صدا و سیمای عریض و طویل و پرمدعای ما منتشر میکردند.
وقتی مردم در شبکههای اجتماعی و رسانههای خارجی با چشمان خود میبینند که تروریستها در جای جای حلب حضور دارند و به جای جنگ، در حال جشن و خوردن شاورما هستند و در همان زمان از صدا و سیما میشنوند که اوضاع در حلب عادی است و تروریستها بیرون شهر زیر آتش ارتش متوقف شده اند، آیا میتوانند به رسانهای که قرار بود ملی باشد، اعتماد داشته باشند؟!
سوال مهم و ملی است است: آیا این حجم بی همتا از اعتمادسوزی، صرفاً ناشی از بی خردی و کارنابلدی است یا این که جریان نفوذ ماموریت خنثی سازی رسانه ملی را بر عهده دارد؟
اگر دومی باشد، باید گفت که ماموریت سال هاست که با موفقیت انجام شده است!