بازیکنی که تازه به استقلال و پرسپولیس میآید، کار بسیار سختی دارد. به خصوص اگر در خط حمله بازی کند و بدتر اینکه تنها مهاجم تیمش باشد!
شهاب زاهدی را درک میکنیم. او در ابتدای جوانی بازیکن پرسپولیس بود که از تیمهای پایه به تیم بزرگسالان رسید. مسیری که کمتر ستارهای توانسته آن را طی کند. در فوتبال ما قانونی نانوشته است که استقلال و پرسپولیس به عنوان ویترین فوتبال، تنها به سراغ ستارهها میروند و یک بازیکن جوان – از آکادمی خود دو باشگاه هم – کار بسیار سختی برای رسیدن به تیم اصلی دارد.
شما باید به تیمی دیگر بروید، آنجا ستاره شوید و لیگ را تحت تاثیر قرار دهید و بعد از دعوت به تیم ملی به استقلال و پرسپولیس بیایید، اما حتی در این شرایط هم هیچ تضمینی برای موفقیت شما نیست! تعداد خریدهای این دو تیم در همین یک دهه اخیر که نیم فصل را هم ندیدند به مراتب بیشتر از خریدهایی است که در این دو تیم موفق شدند. نه اینکه آنها بازیکنان کوچکی باشند، این دو تیم فضایی بسیار خاص دارند و فشاری نامتعارف روی بازیکنان است. هر بازیکنی وقتی به تیمی تازه میآید زمان میخواهد تا هماهنگ شود. همبازیان و مربیان و تماشاگران باید صبر داشته باشند تا آن بازیکن کیفیت ایده آل خود را نشان دهد. باید به او فرصت بدهند، اما زمان و صبر دقیقاً همان چیزهایی است که در تیمهای بزرگ وجود ندارد!
شهاب زاهدی در همان دوران جوانی اسیر پرونده دوپینگ شد، محرومیتی که میتوانست به منزله پایان فوتبال او باشد. او ترجیح داد از ایران برود و مدتها در لیگهای درجه ۳ اروپایی از ایسلند تا اوکراین و مجارستان کار بسیار سختی برای زنده نگه داشتن نام خود داشت. اما او نه فقط نام خود را زنده نگه داشت بلکه با تلاش بسیار به تیم ملی هم دعوت شد تا این بار به عنوان ملیپوش به پرسپولیس برگردد. زاهدی در همان ابتدای بازگشت بدشانس بود که هر ۵ مهاجم فصل قبل پرسپولیس از این تیم یا رفته بودند یا رفتند!
لوکادیا که قبل دربی رفت از ایران رفت. قرارداد پریرا و شیخ دیاباته به درستی تمدید نشد، آل کثیربه مشکل خورد و به سپاهان رفت و مهدی عبدی هم در شروع فصل ترجیح داد راهش را به سمت تبریز کج کند. اینطوری شهاب ماند و یک تیم بزرگ به نام پرسپولیس که باید از سه جام قهرمانی فصل قبل دفاع کند، تنها یک مهاجم برای سه تورنمنت لیگ قهرمانان آسیا، لیگ برتر و جام حذفی، آن هم مهاجمی تازه وارد که زمان میخواهد تا جا بیفتد!
همه اینها را گفتیم تا از سختی کار شهاب بگوییم. او چهار بازی متوالی گل نزد، اما بالاخره به اعتماد یحیی جواب داد تا نشان دهد بازیکن بدی نیست، اما فشارهای معمولی در پرسپولیس و استقلال برای هر شانهای قابل تحمل نیست؛ و نتیجه این شده که شهاب – که باید عصای دست یحیی باشد – دوباره به روزهای بد ابتدای فصل برگشته و در بازی حساس هفته دهم نه فقط نتوانست مانع شکست پرسپولیس شود بلکه با یک اخراج بچهگانه تیمش را برای بازی بعد هم بدون مهاجم گذاشت…
پرسپولیس ۳ بازی حیاتی با سپاهان، النصر عربستان و الدحیل قطر داشت. به سپاهان باخت و شهاب در بازی بعد لیگ برتر غایب است. او البته میتواند در لیگ قهرمانان بازی کند، اما فراموش نکنیم که قبل این سه مسابقه پرسپولیس در آسیا و ایران از ۳ بازی ۳ تساوی گرفته بود! این یعنی یحیی در تمام بازیها به همه بضاعتش نیاز دارد. همین حالا هنوز لشکری از مصدومان در تمرین پرسپولیس غایب هستند، سرلک و مهدی ترابی تازه از مصدومیت برگشتند و هنوز تا اوج آمادگی کار دارند. سروش و عمری هم خیلی از بازیها نمیتوانند بار تهاجمی تیم را به دوش بکشند، این یعنی کار شهاب خیلی سختتر از همیشه بود و اخراج شد که همان بودنش را هم از پرسپولیس و یحیی دریغ کند!