تعداد بینندگان برنامههای تلویزیونی هر روز رو به کاهش است و این ماجرا چندان به نفع رسانهای، چون صداوسیما نیست.
ماهرخ عباسپور: وقتی درباره کاهش مخاطبان صداوسیما صحبت میکنیم؟ دقیقا از چه چیزی صحبت میکنیم؟ احتمالا در این چند روز نام برنامه «به افق فلسطین» به گوشتان خورده است، برنامهای که تیم تولید محتوای خلاقانهای داشت و اتفاقا نسبت به باقی آثار تلویزیونی بسیار پر مخاطبتر بود، این ماجرا را میتوان از بخشهایی که در فضای مجازی وایرال میشد متوجه شد، اما بدون زیر سوال بردن کیفیت این برنامه، پرسشی که مطرح میشود این است که آیا بخشهایی که در فضای مجازی میچرخید بخاطر انبوه مخاطبان این برنامه بود یا اعضای تیم سازنده هم در ارائه خوراک به رسانهها سهم داشتند؟ که در پاسخ به این پرسش باید گفت اگر دائم بخشهایی از این برنامه را در تلگرام، اینستاگرام یا حتی آپارات و سایتهای خبری میدیدیم به کمک تیم سازنده این هدف حاصل شده بود.
از آنجایی که تلویزیون هر سه ماه یکبار آمار تعداد محدودی از مخاطبان را ارائه میدهد آن هم بدون اینکه تعداد بیننده را شرح دهد، ناچاریم به آمار و ارقام دیگری بسنده کنیم به طور مثال برای برنامه «به افق فلسطین» سراغ تلوبیون رفتیم بیشترین تعدادی که این برنامه را تماشا کرده بود ۱۱ هزار نفر برای قسمت «سلطنت ۲۸ ساله بر تخت پادشاهی فوتبال ایتالیا» بود.
اما چرا این اتفاق رخ داده است؟ کیفیت برنامه ضعیف بود؟ خیر. این صراحت کلام در تکذیب کم بودن کیفیت برنامه از آنجایی حاصل میشود که وقتی تیم سازنده عوض شد هنرمندان و منتقدان و سیاسیون زیادی نسبت به این ماجرا واکنش نشان دادند و از این ماجرا ابراز ناراحتی کردند. حتی غلامرضا نوری قزلجه نماینده ردصلاحیت شده مجلس یازدهم درباره اینکه به نظر شما چرا پس از انتقاد یکی از مهمانان صداوسیما در خصوص حضور چهرههای گوناگون از جریانهای متخلف صداوسیما در برنامه «به افق فلسطین» تیم این برنامه تغییر کرده است، گفت: «تفسیر من این است که در راستای توصیه آن خانم این تغییرات را انجام دادهاند که گاهگداری اگر به صورت سهوی هم صداهای متفاوتی شنیده میشد، آنها هم نباشد.»
میتوان با آمار و ارقام به صراحت تایید کرد که آمار مخاطبان صداوسیما کاهش یافته است، مرداد بود که محمدرضا نجارزاده، مدیر گروه اجتماعی شبکه ۳ آماری را منتشر کرد: «۵ درصد مخاطب برای سیدخندان، معلی ۳۷ درصد، محفل قرآنی ۲۰ درصد، اعجوبهها تا ۳۰ درصد را زد، خودمونی رجبی ۱۹ درصد.»
در آن زمان برنامه «پاورقی» ۵ درصد مخاطب داشت و حالا تعداد مشارکتهای مردمی برنامه «پاورقی ۲» برای سه نظر سنجی را بررسی میکنیم، نظر سنجی «کاسبترین فرد در بین براندازان چه کسی است؟» ۵ هزار و ۹۷۸ پیام، نظرسنجی «به گفته کارشناسان بیبیسی کدام شاهزاده گاو مهربان است؟» ۹ هزار و ۹۲۴ شرکت کننده و نظرسنجی «طبق گفته براندازان مهمترین نماد و نشانه برای فروپاشی نظام چه بوده؟» ۶ هزار و ۵۹۴ پیام برای مشارکت دریافت کرده است و شاید یکی از دلایلی که نظرسنجی پیامکی ابن برنامه تنها پس از ۶ هفته پایان یافت همین ماجرا بود.
این تعداد شرکت کننده را در نظر داشته باشید، حالا برنامه «نود» را به خاطر بیاورید که در بیشترین حالت ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار پیامک دریافت کرده بود و البته در حالت عادی هم تعداد پیامهای دریافتیاش یک میلیون پیام بود، چرا راه دور برویم برنامه «فوتبال ۱۲۰» همواره بیش از ۱۰۰ یا ۱۲۰ هزار پیامک داشت و گاه این پیامها به ۴۰۰ هزارتا هم میرسید آن هم برای ۲ ساعت پخش هفتگی در ساعات پایانی شب در یک شبکه تخصصی که همه مخاطبان همگام عوض کردن شبکههای تلویزیون ممکن نیست به چشمشان بخورد یعنی این تعداد تقریبا مخاطبان ثابت این برنامه به شمار میآمدند.
اوضاع نگرانکننده برنامههای ترکیبی تلویزیون
باید پرسید وقتی آمار بیننده سریالهای نمایشی ـ که همواره پربینندهترین شکل برنامهسازی در تلویزیون به شمار میرود ـ به مرز ۱۵ یا ۲۰ درصد رسیده است، برنامههای ترکیبی ـ که در اغلب موارد بیننده کمتری نسبت به سریالها دارد ـ چه مقدار مخاطب جذب میکنند؟ چرا آمار بینندهها به قدری کاهش یافته که باید خود عوامل برای دیده شدن برنامه تلاش کنند؟
همه اینها در حالی است که اساسا انتشار آمار میزان بیننده برنامههای رسانه ملی طی دو سال گذشته به شکل قطرهچکانی رخ داده است.